کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دست فرمون،دست به فرمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
rescripts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریزپردازنده، حکم، رساله، فرمان، فتوای پاپ، دست خط
-
hand to hand
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دست در دست، دست بدست یکدیگر، نزدیک، مجاور، در دسترس، دست به یقه
-
اِرْتکبَ
دیکشنری عربی به فارسی
مرتکب شد , دست به ارتکاب … زد , دست به … زد , اقدام به … کرد
-
hawed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
hawed، دست چپ رفتن، به دست چپ رفتن، من من کردن، دست چپ بردن
-
hawing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خندیدن، دست چپ رفتن، به دست چپ رفتن، من من کردن، دست چپ بردن
-
touch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دست زدن به، حس لامسه، لمس دست زنی، پرماس، احساس با دست، زدن، لمس کردن، پرماسیدن، رسیدن به، متاثر کردن، متاثر شدن
-
hand-to-hand struggle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دست به دست مبارزه
-
handgrip
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستگیره، جنگ دست به یقه، دسته، دست بگریبان، محل دست گرفتن و مانند دسته شمشیر
-
صفد
دیکشنری عربی به فارسی
بخو , دست بند اهنين , دست بند زدن (به)
-
hand-to-mouth
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دست به دهان، دست بدهان، محتاج، گنجشک روزی
-
hand to mouth
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دست به دهان، دست بدهان، محتاج، گنجشک روزی
-
علي و شك استلام السّلطة
دیکشنری عربی به فارسی
در شرف به دست گرفتن قدرت , در آستانه به دست گرفتن سلطه
-
استحصل (علي)
دیکشنری عربی به فارسی
دست يافت به , را به دست آورد , را كسب كرد , را گرفت , را تحصيل كرد , را به چنگ آورد
-
gantlope
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دست و پنجه نرم، دستکش بلند، باند برای دست، دعوت به مارزه
-
pats
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خودت، چونه، دست زدن اهسته، قالب، اهسته دست زدن به، نوازش کردن، چونه زدن، دست نوازش بر سر کسی کشیدن