کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دستگاه 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
storage device
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستگاه ذخیره سازی، دستگاه انبارش
-
peripheral device
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستگاه ثانوی، دستگاه جنبی
-
pulmotor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رحم مادر، دستگاه تنفس مصنوعی، دستگاه اکسیژن
-
apparat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستگاه
-
devicefully
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستگاه
-
seadromes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستگاه ها
-
apparatuses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستگاه ها، دستگاه، ماشین، لوازم، اسباب، جهاز، الت، ساز
-
sympathetic nervous system
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیستم عصبی سمپاتیک، دستگاه عصبی خود کار، دستگاه عصبی سمپاتیک
-
gramophone
دیکشنری انگلیسی به فارسی
gramophone، گرامافون، دستگاه حبس صدا، نوعی دستگاه ضبط صوت قدیمی
-
dictograph
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیکتوگرافی، دستگاه ضبط تقریرات، دستگاه ضبظ صوت، بیان نگار
-
gramophones
دیکشنری انگلیسی به فارسی
gramophones، گرامافون، دستگاه حبس صدا، نوعی دستگاه ضبط صوت قدیمی
-
rheostat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رئواستات، رئوستات، دستگاه تنظیم جریان های متغیر برق، دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
-
rheostatic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رئوستاتیک، روستات، دستگاه تنظیم جریان های متغیر برق، دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
-
exercise device
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستگاه ورزشی
-
genitourinary apparatus
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستگاه تناسلی