کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درمیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درمیان
دیکشنری فارسی به عربی
بين , عبر , وسط
-
واژههای مشابه
-
درمیان گذاشتن
دیکشنری فارسی به عربی
ارفق
-
واقع درمیان
دیکشنری فارسی به عربی
توسط
-
یک درمیان
دیکشنری فارسی به عربی
بديل
-
درمیان واقع شدن
دیکشنری فارسی به عربی
توسط
-
درمیان خود پذیرفتن
دیکشنری فارسی به عربی
موسسة فرعية
-
جستوجو در متن
-
alternate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متناوب، عوض و بدل، متناوب کردن، متناوب بودن، بنوبت انجام دادن، یک درمیان امدن، متبادل، یک درمیان
-
intra
دیکشنری انگلیسی به فارسی
داخل، در داخل، در درون، درتوی، درمیان
-
alternated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متناوب، متناوب کردن، متناوب بودن، بنوبت انجام دادن، یک درمیان امدن
-
توسط
دیکشنری عربی به فارسی
پادر مياني کردن , ميانجي گري کردن , ميانجي شدن , ميانه گيري کردن , وساطت کردن , شفاعت کردن , مياني , وسطي , واقع درميان , غير مستقيم , پابميان گذاردن , درميان واقع شدن
-
موسسة فرعية
دیکشنری عربی به فارسی
مربوط ساختن , پيوستن , اشناکردن , درميان خود پذيرفتن , به فرزندي پذيرفتن , مربوط , وابسته
-
ارفق
دیکشنری عربی به فارسی
درميان گذاشتن , در جوف قرار دادن , به پيوست فرستادن , حصار يا چينه کشيدن دور
-
epizootic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اپیزودیک، ناخوشی همهگیرحیوانی، منتشر شونده درمیان جانوران، همهگیر