کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دررفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دررفتن
دیکشنری فارسی به عربی
تهرب , هروب
-
واژههای مشابه
-
از میدان دررفتن
دیکشنری فارسی به عربی
سمن
-
جستوجو در متن
-
dislocated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جابجایی، جابجا کردن، از جا دررفتن
-
dislocate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جابجایی، جابجا کردن، از جا دررفتن
-
dislocating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جابجایی، جابجا کردن، از جا دررفتن
-
تهرب
دیکشنری عربی به فارسی
گريختن , فرار کردن , دررفتن , رونشان ندادن , روپنهان کردن , پنهان شدن
-
quails
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلدرچین، شانه خالی کردن، از میدان دررفتن، ترسیدن، پژمرده شدن، لرزیدن، بیاثر بودن، دلمه شدن
-
quailing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلدرچین، شانه خالی کردن، از میدان دررفتن، ترسیدن، پژمرده شدن، لرزیدن، بیاثر بودن، دلمه شدن
-
quailed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرستاده شده، شانه خالی کردن، از میدان دررفتن، ترسیدن، پژمرده شدن، لرزیدن، بیاثر بودن، دلمه شدن
-
هروب
دیکشنری عربی به فارسی
رستن , گريختن , دررفتن , فرارکردن , رهايي جستن , خلا صي جستن , جان بدربردن , گريز , فرار , رهايي , خلا صي
-
quail
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلدرچین، وشم، بدبدک، شانه خالی کردن، از میدان دررفتن، ترسیدن، پژمرده شدن، لرزیدن، بیاثر بودن، دلمه شدن
-
سمن
دیکشنری عربی به فارسی
کف , حباب , چربي بالن وسايرپستانداران دريايي , چاق شدن , چربي اوردن , هايهاي گريستن , باصدا گريستن , الچروبه , بلدرچين , وشم , بدبده , شانه خالي کردن , از ميدان دررفتن , ترسيدن , مردن , پژمرده شدن , لرزيدن , بي اثر بودن , دلمه شدن