کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دام گرفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دام افکنی
دیکشنری فارسی به عربی
تکشيرة
-
جایگاه دام ودد
دیکشنری فارسی به عربی
حديقة الحيوان
-
دانه ء دام
دیکشنری فارسی به عربی
طعم
-
در دام افتاد
دیکشنری فارسی به عربی
اِرْتَبَقَ (وَقَعَ) في الشّرک
-
جستوجو در متن
-
angled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زاویه، با قلاب ماهی گرفتن، دام گستردن، دسیسه کردن
-
snares
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تله ها، دام، کمند، تله، بند، بدام انداختن، بغرنج کردن، گوریده شدن، با تله گرفتن
-
snare
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دامن، دام، کمند، تله، بند، بدام انداختن، بغرنج کردن، گوریده شدن، با تله گرفتن
-
angles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زاویه، گوشه، طرف، کنج، قلاب ماهی گیری، تیزی یا گوشه هر چیزی، با قلاب ماهی گرفتن، دام گستردن، دسیسه کردن
-
Angle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زاویه، گوشه، طرف، کنج، قلاب ماهی گیری، تیزی یا گوشه هر چیزی، با قلاب ماهی گرفتن، دام گستردن، دسیسه کردن
-
nets
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شبکه، تور، توری، دام، عمده، تار عنکبوت، تور ماهی گیری و امثال ان، بدام افکندن، با تور گرفتن، شبکه دار کردن، بتور انداختن
-
net
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خالص، شبکه، تور، توری، دام، عمده، تار عنکبوت، تور ماهی گیری و امثال ان، بدام افکندن، با تور گرفتن، شبکه دار کردن، بتور انداختن، ویژه، اساسی، خرج دررفته، اصلی
-
فک
دیکشنری عربی به فارسی
فک , ارواره , گيره , دم گيره , وراجي , تنگنا , هرزه درايي کردن , پرچانگي کردن , دام , تله , بند , کمند , بدام انداختن , با تله گرفتن , زانويي مستراح وغيره تله , دريچ-ه , گير , محوطه کوچک , شکماف , نيرنگ , فريب دهان , در تله انداختن