کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داغ دار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
داغ ودرفش
دیکشنری فارسی به عربی
صنف
-
داغ کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اکو , حرق سطحي , صنف
-
داغ زدن
دیکشنری فارسی به عربی
اکو , صنف
-
داغ شدن
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتِدامٌ
-
داغ کردن یا شدن
دیکشنری فارسی به عربی
حار
-
روغن داغ کن
دیکشنری فارسی به عربی
مغلاة
-
سوزاندن زخم بوسله داغ اتش یا داغ اهن
دیکشنری فارسی به عربی
کوي
-
جستوجو در متن
-
stigmatizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از بین بردن، لکه دار کردن، داغ ننگ زدن بر، نشان دار کردن، خوار کردن
-
stigmatize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خجالت کشیدن، لکه دار کردن، داغ ننگ زدن بر، نشان دار کردن، خوار کردن
-
stigmatizes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خجالت می کشد، لکه دار کردن، داغ ننگ زدن بر، نشان دار کردن، خوار کردن
-
stigmatise
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خجالت کشیدن، لکه دار کردن، داغ ننگ زدن بر، نشان دار کردن، خوار کردن
-
branded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مارکدار، داغ کردن، داغ زدن، لکه دار کردن، علامت گذاشتن، خاطرنشان کردن
-
brand
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نام تجاری، مارک، نوع، نشان، انگ، داغ، جور، نیمسوز، جنس، رقم، لکه بدنامی، علامت داغ، اتش پاره، داغ کردن، داغ زدن، لکه دار کردن، علامت گذاشتن، خاطرنشان کردن
-
brands
دیکشنری انگلیسی به فارسی
علامت های تجاری، مارک، نوع، نشان، انگ، داغ، جور، نیمسوز، جنس، رقم، لکه بدنامی، علامت داغ، اتش پاره، داغ کردن، داغ زدن، لکه دار کردن، علامت گذاشتن، خاطرنشان کردن