کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خیمه زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خیمه زدن
دیکشنری فارسی به عربی
خيمة , منتجع
-
واژههای مشابه
-
خیمه بزرگ
دیکشنری فارسی به عربی
خيمة
-
عروسک خیمه شب بازی
دیکشنری فارسی به عربی
دمية , دمية متحرکة
-
خیمه برپا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
عسکر
-
جستوجو در متن
-
camp
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اردوگاه، اردو، لشکرگاه، خیمه گاه، ربع، خیل، اردو زدن، چادر زدن، منزل کردن، خیمه زدن
-
camps
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اردوگاه ها، اردوگاه، اردو، لشکرگاه، خیمه گاه، ربع، خیل، اردو زدن، چادر زدن، منزل کردن، خیمه زدن
-
camped
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اردوگاه، اردو زدن، چادر زدن، منزل کردن، خیمه زدن
-
encamped
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اردوگاه، چادر زدن، اردو زدن، خیمه برپا کردن
-
encamp
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اردو زدن، چادر زدن، خیمه برپا کردن
-
عسکر
دیکشنری عربی به فارسی
اردو زدن , چادر زدن , خيمه برپا کردن , منزل دادن
-
encamping
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کابینت، چادر زدن، اردو زدن، خیمه برپا کردن
-
tented
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تندی، توجه کردن، خیمه زدن
-
pavilioned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غرفه دار، در کلاه خیمه زدن، در کلاه فرنگیجا دادن، خیمه برپا کردن