کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خِمار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خمار
دیکشنری عربی به فارسی
شال گردن , صدا خفه کن , نمد , انبار لوله اگزوس
-
خمار
دیکشنری فارسی به عربی
حانة , ضعيف
-
باچشمان خمار نگریستن
دیکشنری فارسی به عربی
اضعف
-
جستوجو در متن
-
انبار لوله اگزوس
دیکشنری فارسی به عربی
خمار
-
شال گردن
دیکشنری فارسی به عربی
خمار , وشاح
-
wine merchant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازرگان شراب، خمار
-
نمد
دیکشنری فارسی به عربی
حشوة , خمار , لبد
-
صدا خفه کن
دیکشنری فارسی به عربی
خمار , غط , کاتم الصوت
-
vintners
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نانوایی ها، خمار، می فروش، عمدهفروش شراب
-
vintner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دونده، خمار، می فروش، عمدهفروش شراب
-
veils
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حجاب، چادر، پرده، نقاب، خمار، پوشاندن، حجاب زدن، مستوریا پنهان کردن
-
veil
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حجاب، چادر، پرده، نقاب، خمار، پوشاندن، حجاب زدن، مستوریا پنهان کردن
-
languished
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنگ شده، با چشمان خمار نگریستن، پژمرده شدن، افسرده شدن، بیمار عشق شدن، با چشمان پر اشتیاق نگاه کردن
-
languish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیره شدن، با چشمان خمار نگریستن، پژمرده شدن، افسرده شدن، بیمار عشق شدن، با چشمان پر اشتیاق نگاه کردن