کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
acclimatized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انعطاف پذیر، خو گرفتن، خو دادن، به آب و هوای جدید خو گرفتن
-
تاقلم
دیکشنری عربی به فارسی
به اب و هواي جديد خو گرفتن , مانوس شدن , خو دادن يا خو گرفتن(انسان) , خو گرفتن(جانور و گياه به اب و هواي جديد)
-
wont
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوبه، معتاد به، عادت، رسم، معتاد شدن، خو دادن، خو گرفته
-
addicted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معتاد، خو گرفته
-
crankier
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارگران، بد خو
-
crankiest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلاهک، بد خو
-
Harpy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هارپوی، ادم درنده خو
-
addicting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعتیاد، تن در دادن، خو دادن، اعتیاد دادن
-
cranky
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لعنتی، بد خو
-
wonting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برنده شدن، معتاد شدن، خو دادن
-
تعود
دیکشنری عربی به فارسی
عادت دادن , اشنا کردن , اشنا شدن , معتاد ساختن , معتاد شدن , عادت , خو گرفتن , انس گرفتن , خو دادن , سکونت کردن
-
ill-tempered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدبختی، بد خلق، بد خو
-
ضبع
دیکشنری عربی به فارسی
کفتار , ادم درنده خو يا خاءن
-
illtempered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ملایم، بد خلق، بد خو
-
leonine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لئونین، شیری، اسدی، شیر خو