کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نان بنرخ روز خور
دیکشنری فارسی به عربی
انتهازي
-
ادم مفت خور یا ولگرد
دیکشنری فارسی به عربی
عجز
-
وابسته بجانوران همه چیز خور
دیکشنری فارسی به عربی
ملتهم
-
تنفس (بمعنی زنگ تنفس یا فاصله میان دو پرده نمایش) باد خور
دیکشنری فارسی به عربی
استراحة
-
جستوجو در متن
-
ملتهم
دیکشنری عربی به فارسی
همه چيز خور , وابسته بجانوران همه چيز خور
-
omnivorous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همهچیز، همه چیز خور، وابسته بجانوران همه چیز خور
-
proportionate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متناسب، متناسب کردن، در خور، فرا خور
-
befitting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مناسب، در خور، برازنده، شایسته، فرا خور
-
idoneous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معجزه آسا، مناسب، در خور، فرا خور
-
buffers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بافر ها، حائل، میانگیر، سپر، فنر، استفاده از میانگیر، ضربت خور، ضرب خور
-
buffer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بافر، حائل، میانگیر، سپر، فنر، استفاده از میانگیر، ضربت خور، ضرب خور
-
tailored
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طراحی شده، در خور
-
cutgrass
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برش خور
-
stipendiary
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بورس تحصیلی، وظیفه خور
-
martin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مارتین، ادم گول خور