کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خم خم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نزعة
دیکشنری عربی به فارسی
علف نيزار , علف بوريا , علف شبيه ني , سرازيري , سربالا يي , نشيب , خميدگي , خم , خم شده , منحني
-
hawser bend
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خم شدن خم شدن
-
flexes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خم شدن، سیم نرم خم شو، خم کردن، پیچاندن، انعطاف داشتن، پیچ دادن
-
flexures
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خم شدن، خم، خمیدگی، انحناء، چین
-
flexing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خم شدن، خم کردن، پیچاندن، انعطاف داشتن، پیچ دادن
-
cranking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خم شدن، خم کردن، کوک کردن، دسته دار شدن
-
reclining
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاییز، خم شدن، تکیه کردن، لمیدن، برپشت خم شدن یا خوابیدن
-
اتکا
دیکشنری عربی به فارسی
برپشت خم شدن يا خوابيدن , سرازير کردن , خم شدن , تکيه کردن , لميدن
-
bender
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خم شدن، خم کننده، باده پرستی، گاز انبر
-
reclined
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چسبیده، خم شدن، تکیه کردن، لمیدن، برپشت خم شدن یا خوابیدن
-
bends
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خم می شود، خم، خمیدگی، زانویی، زانو، چنبره، خمیدگی پیداکردن، زانویه، شرایط خمیدگی، گیره، خم شدن، خم کردن، خمیدن، منحرف کردن، کج کردن، تعظیم کردن، دولا کردن، کوشش کردن، بذل مساعی کردن، برگشتن
-
benders
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خم کن، خم کننده، باده پرستی، گاز انبر
-
pliable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل انعطاف، خم پذیر، خم شو، انحناء پذیر، نرم شدنی
-
vimineous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرنوشت، سبدی، خم شونده، دارای شاخه و هاي تركه خم شونده
-
sagged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
sagged، خم شدن، از وسط خم شدن، شکم دادن، اویزان شدن، صعیف شدن