کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرپشته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خرپشته
دیکشنری فارسی به عربی
تل , حافة
-
جستوجو در متن
-
arc
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قوس، کمان، هلال، جرقه، خم، خرپشته
-
arcs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قوس، کمان، هلال، جرقه، خم، خرپشته
-
mound
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تپه، پشته، ماهور، خرپشته، بر امدگی، خاک ریزساختن، با خاک ریز محصور کردن
-
تل
دیکشنری عربی به فارسی
تپه , پشته , تل , توده , توده کردن , انباشتن , برامدگي , خرپشته , ماهور , با خاک ريز محصور کردن , خاک ريزساختن
-
mounds
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تپه ها، تپه، پشته، ماهور، خرپشته، بر امدگی، خاک ریزساختن، با خاک ریز محصور کردن
-
حافة
دیکشنری عربی به فارسی
لبه , کنار , حاشيه , پرکردن , لب , طاقچه , برامدگي , مرز , خط الراس , خرپشته , نوک , مرز بندي کردن , شيار دار کردن , ديواره , قاب عينک , دوره دار کردن , زهوارگذاشتن , لبه داريا حاشيه دارکردن , مشرف , نزديکي , حدود , نزديک شدن , مشرف بودن بر