کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرخرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خرخره
دیکشنری فارسی به عربی
حنجرة
-
جستوجو در متن
-
fauces
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مگس ها، حلق، گلو، خرخره
-
larynxes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حنجره، خرخره، حلقوم، خشک نای
-
larynx
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حنجره، خرخره، حلقوم، خشک نای
-
larynges
دیکشنری انگلیسی به فارسی
larynges، حنجره، خرخره، حلقوم، خشک نای
-
Adam's apple
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیب آدم، سیب حضرت آدم، خرخره
-
windpipe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تورم، نای، حلق، قصبه الریه، خرخره، لوله هوا
-
throat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گلو، حلق، دهانه، دهان، نای، صدا، خرخره، از گلو ادا کردن
-
throats
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گلو، حلق، دهانه، دهان، نای، صدا، خرخره، از گلو ادا کردن
-
windpipes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بادپاپ، نای، حلق، قصبه الریه، خرخره، لوله هوا
-
حنجرة
دیکشنری عربی به فارسی
خشک ناي , حنجره , حلقوم , خرخره , گلو , ناي , دهانه , صدا , دهان , از گلو ادا کردن
-
throttles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
throttles، گلو، خرخره، دریچه کنترل بخار یا بنزین، خفه کردن، گلو را فشردن، جلو را گرفتن، جریان بنزین را کنترل کردن
-
gobs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گوب، مقدار بزرگ و زیاد، ملوان، خرخره، یک دهن غذا، تکه، تخته کف، کلوخه، دهان