کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خدمت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خدمت
دیکشنری فارسی به عربی
حضور , کدمة , واجب
-
واژههای مشابه
-
اماده خدمت
دیکشنری فارسی به عربی
التزام
-
خدمت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ضربة , وزير
-
خدمت انجام دادن
دیکشنری فارسی به عربی
ضربة
-
جستوجو در متن
-
serve up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خدمت
-
crewless
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدون خدمت
-
servantless
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدون خدمت
-
served
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خدمت کرده است، خدمت کردن، پیشخدمتی کردن، خدمت انجام دادن، بکار رفتن، بدرد خوردن، توپ را زدن، خوراک دادن
-
serving
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خدمت، خدمت کردن، پیشخدمتی کردن، خدمت انجام دادن، بکار رفتن، بدرد خوردن، توپ را زدن، خوراک دادن
-
serve
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خدمت، خدمت کردن، پیشخدمتی کردن، خدمت انجام دادن، بکار رفتن، بدرد خوردن، توپ را زدن، خوراک دادن
-
serves
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خدمت، خدمت کردن، پیشخدمتی کردن، خدمت انجام دادن، بکار رفتن، بدرد خوردن، توپ را زدن، خوراک دادن
-
serving girl
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خدمت دختر
-
serving dish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خدمت غذا