کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاکریز 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
خندق مائي
دیکشنری عربی به فارسی
خندق , خاکريز , خندق کندن
-
moats
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خشت ها، خندق، خاکریز
-
moat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خندق، خاکریز، خندق کندن
-
bulwarks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ممنوعیت، بارو، خاکریز، خاکریز یا جان پناه، حامی، دیوار، پناه، دیواره سد، موج شکن، سنگر بندی
-
bulwark
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دروازه بان، بارو، خاکریز، خاکریز یا جان پناه، حامی، دیوار، پناه، دیواره سد، موج شکن، سنگر بندی
-
embankment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خاکریز، پشته، خاک ریزی، دیوار خاکی
-
weirs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حجاب، بند، خاکریز، سدی که سطح اب را بلند میکند
-
levee
دیکشنری انگلیسی به فارسی
levee، خاکریز، بند، لنگر گاه، مجلس پذیرایی، سلام عام، بارعام دادن
-
levees
دیکشنری انگلیسی به فارسی
levees، خاکریز، بند، لنگر گاه، مجلس پذیرایی، سلام عام، بارعام دادن
-
weir
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شگفت انگیز، بند، خاکریز، سدی که سطح اب را بلند میکند
-
dyke
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دایک، خاکریز، بند، سد، نهر، اب بند، بند آب، مانع، اب گذر
-
dike
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوهنوردی، بند، سد، خاکریز، اب بند، بند آب، نهر، مانع، خندق، اب گذر
-
کثيب
دیکشنری عربی به فارسی
ريگ روان , خاکريز ياتپه شني ساحل که بادانها را جابجا ميکند , توده شن ساحلي , تل شني
-
dykes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دایک ها، خاکریز، بند، سد، نهر، اب بند، بند آب، مانع، اب گذر
-
سد
دیکشنری عربی به فارسی
سد , اب بند , بند , سد ساختن , مانع شدن ياايجاد مانع کردن , محدود کردن , مجلس پذيرايي , سلا م عام , بارعام دادن , خاکريز , لنگرگاه