کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خانه خانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خانه خانه
دیکشنری فارسی به عربی
خلوي
-
جستوجو در متن
-
housekeep
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خانه، خانه داری کردن
-
ranch house
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزرعه خانه، خانه یک اشکوبه
-
pigeonholing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
pigeonholing، خانه خانه کردن، طبقه بندی کردن
-
stay-at-home
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اقامت در خانه، خانه نشین
-
houseclean
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خانه، خانه تکانی کردن، خانه را تمیز کردن
-
dovecots
دیکشنری انگلیسی به فارسی
dovecots، کبوتر خانه، خانه کبوتران
-
dovecote
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرت زدن، کبوتر خانه، خانه کبوتران
-
خلوي
دیکشنری عربی به فارسی
بافت سلولي , سلول دار , خانه خانه
-
cellular
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سلولی، بافت سلولی، حجروی، سلول دار، خانه خانه
-
کوخ
دیکشنری عربی به فارسی
کلبه , خانه روستايي , خانه رعيتي , پناهگاه , خيمه , سايبان , کاشانه , الونک , درکلبه جا دادن , هلو , شفتالو , هرچيز شبيه هلو , چيز لذيذ , زن يا دختر زيبا , فاش کردن , خانه , خانه کوچک وسردستي ساخته شده , زيستن , در کلبه زندگي کردن
-
housemen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خانه داران، مرد خانه، مستخدم خانه
-
householders
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خانه داران، خانه دار، مالک خانه
-
houseman
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خانه دار، مرد خانه، مستخدم خانه