کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خام طمعی خام طمعی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جریحه دار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اذي , خام
-
peltry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکه تکه کردن، پوست، پشم کنی از پوست خام
-
foozled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
foozled، با خام دستی زدن، بد زدن، سرهم بندی کردن، بد ساختن
-
raw
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خام، جریحه دار کردن، نارس، سرد، نپخته، کال، بی تجربه
-
lariat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لاریات، کمند، خام، طناب، با کمند بستن، با کمند دستگیر کردن
-
foozle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
foozle، ضربت نادرست، با خام دستی زدن، بد زدن، سرهم بندی کردن، بد ساختن
-
foozles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
foozles، ضربت نادرست، با خام دستی زدن، بد زدن، سرهم بندی کردن، بد ساختن
-
pelts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گربه، شتاب، پوست خام، پوست پشم دار، ضربه، پوستک، پی درپی زدن، پرتاب کردن، شتاب کردن، پوست کندن، پی در پی ضربت خوردن
-
pelt
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شلاق زدن، شتاب، پوست خام، پوست پشم دار، ضربه، پوستک، پی درپی زدن، پرتاب کردن، شتاب کردن، پوست کندن، پی در پی ضربت خوردن
-
وقح
دیکشنری عربی به فارسی
برنجي , بي شرم , بي باک , بي پروايي نشان دادن , گستاخي کردن , بي تربيت , خشن , زمخت , خام , بي ادب , غير متمدن , گستاخ , جسور , ناهموار
-
hides
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پنهان می شود، پوست، چرم، پوست خام گاو وگوسفند وغیره، مخفی کردن، پنهان کردن، نهفتن، پنهان شدن، مخفی نگاه داشتن، پوشیدن، پوست کندن، ابشتن، خود را پنهان ساختن
-
hide
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پنهان شدن، پوست، چرم، پوست خام گاو وگوسفند وغیره، مخفی کردن، پنهان کردن، نهفتن، مخفی نگاه داشتن، پوشیدن، پوست کندن، ابشتن، خود را پنهان ساختن
-
نفط
دیکشنری عربی به فارسی
نفتا , بنزين سنگين , روغن , چربي , مرهم , نفت , مواد نفتي , رنگ روغني , نقاشي با رنگ روغني , روغن زدن به , روغن کاري کردن , روغن ساختن , نفت خام
-
جلد
دیکشنری عربی به فارسی
شلا ق زني , تشکيل تاژک , پوست , پوست خام گاو وگوسفند وغيره , چرم , پنهان کردن , پوشيدن , مخفي نگاه داشتن , پنهان شدن , نهفتن , پوست کندن , سخت شلا ق زدن , بند چرمي , قيش , قيش چرمي , چرمي کردن , چرم گذاشتن به , شلا ق زدن , جلد , با پوست پوشاندن , لخت...
-
slugs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رولز، یک جرعه مشروب، حلزون بی صدف، جانور کندرو، ضربه سنگین زدن، گلوله بی شکل، چارپاره، جانور تنبل، گردونه کندرو، اسب کندرو، تکه فلز خام، ضربت مشت، مثل حلزون حرکت کردن، ضربت سنگین زدن به، لول زدن