کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خار کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خار مانند
دیکشنری فارسی به عربی
شائک
-
بوته خار
دیکشنری فارسی به عربی
شوک
-
جستوجو در متن
-
combing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شانه کردن، جستجو کردن، خار کردن
-
comb
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شانه، شانه کردن، جستجو کردن، خار کردن
-
thorns
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خار ها، خار، تیغ، شوک، سرتیز، تیغ دار کردن
-
tricking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فریب دادن، حقه بازی کردن، حیله زدن، شوخی کردن، بامبول زدن، خار کردن
-
clears
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاک می شود، روشن کردن، واضح کردن، زدودن، صاف کردن، تمیز کردن، ترخیص کردن، توضیح دادن، تبرئه کردن، خار چیدن
-
thorn
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خار، تیغ، شوک، سرتیز، تیغ دار کردن
-
trick
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فوت و فن، حقه، حیله، لم، نیرنگ، رمز، شعبده بازی، خدعه، بامبول، شیادی، حقه بازی کردن، حیله زدن، شوخی کردن، بامبول زدن، خار کردن
-
brushing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسواک زدن، لیف زدن، نقاشی کردن، ماهوت پاک کن زدن، قلم مو زدن، تند گذشتن، خار کردن، تماس حاصل کردن و اهسته گذشتن
-
clear
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روشن است، روشن کردن، واضح کردن، زدودن، صاف کردن، تمیز کردن، ترخیص کردن، توضیح دادن، تبرئه کردن، خار چیدن، واضح، صاف، شفاف، معلوم، صریح، زلال، بارز، اشکار، باصفا، ظاهر، جلی، سلیس، روان، ساطع، طاهر، پیدا
-
jag
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقسیم، دندانه، کنگره، نوک، برامدگی تیز، بریدگی، خار، سیخونک، دندانه دار کردن، کنگره دار کردن، چاک زدن، ناهموار بریدن
-
jags
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قطعات، دندانه، کنگره، نوک، برامدگی تیز، بریدگی، خار، سیخونک، دندانه دار کردن، کنگره دار کردن، چاک زدن، ناهموار بریدن
-
barb
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرچنگ، خار، پیکان، نوک، ریش، دندانهای ریز، نیش زدن، خاردار کردن، پیکاندارکردن