کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خار در تن شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خار مانند
دیکشنری فارسی به عربی
شائک
-
بوته خار
دیکشنری فارسی به عربی
شوک
-
جستوجو در متن
-
acquiescing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موافق، تسلیم شدن، تن در دادن، راضی شدن، رضایت دادن، موافقت کردن، ارام کردن
-
ارضخ
دیکشنری عربی به فارسی
تسليم شدن , تن در دادن , راضي شدن , رضايت دادن , موافقت کردن , ارام کردن
-
acquiesced
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موافقم، تسلیم شدن، تن در دادن، راضی شدن، رضایت دادن، موافقت کردن، ارام کردن
-
acquiesces
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موافقم، تسلیم شدن، تن در دادن، راضی شدن، رضایت دادن، موافقت کردن، ارام کردن
-
disfrocks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
disfrocks، جامه از تن در اوردن، از کسوت روحانی خارج شدن
-
accedes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوستن، تن در دادن، راه یافتن، دست یافتن، رسیدن، نائل شدن، نزدیک شدن، رضایت دادن، موافقت کردن
-
استكانة
دیکشنری عربی به فارسی
تن در دادن , تسليم شدن , زير بار رفتن , خاضع شدن , برخود هموار كردن , فرمانبردارى خاضعانه , به دوش گرفتن , فروتنى كردن , تواضع كردن
-
accede
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوستن، تن در دادن، راه یافتن، دست یافتن، رسیدن، نائل شدن، نزدیک شدن، رضایت دادن، موافقت کردن
-
acceding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوستن، تن در دادن، راه یافتن، دست یافتن، رسیدن، نائل شدن، نزدیک شدن، رضایت دادن، موافقت کردن
-
disfrock
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از بین بردن، جامه از تن در اوردن، از کسوت روحانی خارج شدن
-
disfrocking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از بین بردن، جامه از تن در اوردن، از کسوت روحانی خارج شدن
-
اقبل
دیکشنری عربی به فارسی
دست يافتن , رسيدن , راه يافتن , ناءل شدن , نزديک شدن , موافقت کردن , رضايت دادن , تن دردادن , قبول شدن , پذيرفتن , پسنديدن , قبول کردن , در دفتر دانشگاه يا دانشکده نام نويسي کردن , نام نويسي کردن , در دانشکده يادانشگاه پذيرفته شدن