کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حي
دیکشنری عربی به فارسی
زنده , در قيد حيات , روشن , سرزنده , سرشار , حساس , سلا م , درود , برخورد , تلا في , درود گفتن , تبريک گفتن , ) گريه , داد , فرياد , تاسف , تاثر , او , ان دختر يا زن , جانور ماده
-
واژههای مشابه
-
کائن حي
دیکشنری عربی به فارسی
اندامگان , سازواره , ترکيب موجود زنده , سازمان
-
حي فقير
دیکشنری عربی به فارسی
محله کثيف , خيابان پر جمعيت , محلا ت پر جمعيت وپست شهر
-
اصطلا حی
دیکشنری فارسی به عربی
تعبيري , عامي
-
تفنگ یا سلا حی را پر کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حمل
-
جستوجو در متن
-
درود گفتن
دیکشنری فارسی به عربی
حي
-
گریه
دیکشنری فارسی به عربی
حي
-
او
دیکشنری فارسی به عربی
حي
-
ان دختر یا زن
دیکشنری فارسی به عربی
حي
-
تعبيري
دیکشنری عربی به فارسی
اصطلا حي
-
تاسف
دیکشنری فارسی به عربی
اسف , حي
-
تاثر
دیکشنری فارسی به عربی
اسف , حي
-
اندامگان
دیکشنری فارسی به عربی
کائن حي