کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حلول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
reincarnated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجدید حیات، حلول کردن، تجلی کردن، تجسم یا زندگی تازه دادن
-
reincarnations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تناسخ، تناسخ در جسم تازه، حلول، تجدید تجسم
-
reincarnates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجدید حیات، حلول کردن، تجلی کردن، تجسم یا زندگی تازه دادن
-
reincarnation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تناسخ، تناسخ در جسم تازه، حلول، تجدید تجسم
-
transduction
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انتقال، عبور از ماوراء چیزی، هدایت، ورارسانی، حلول، انقال
-
reincarnate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجدید حیات، حلول کردن، تجلی کردن، تجسم یا زندگی تازه دادن
-
reincarnating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجدید حیات، حلول کردن، تجلی کردن، تجسم یا زندگی تازه دادن
-
transmigration
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مهاجرت، تبعید، فرهنگسار، فراکوچ، حلول روح مرده در بدن موجود زنده دیگری
-
transmigrations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
transmigrations، تبعید، فرهنگسار، فراکوچ، حلول روح مرده در بدن موجود زنده دیگری
-
penetration
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نفوذ، فراست، نفوذ کاوش، کاوش، زیرکی، سرایت، حلول، کیاست
-
transpiration
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعرق، فراتراوش، ترشح، خروج، نفوذ، افشاء، نشر، حلول
-
osmosis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسموز، خاصیت نفوذ و حلول، راند، نفوذ یک حل کننده ازیک پرده
-
infusible
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل اشتعال، گداخته نشدنی، گداز نا پذیر، اب نشو، غیر قابل ذوب، غیرقابل نفوذ یا حلول