کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حرج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حرج
دیکشنری عربی به فارسی
بحراني , وخيم , منتقدانه
-
واژههای مشابه
-
أَحرَجَ (حَرَّجَ) علي
دیکشنری عربی به فارسی
قدغن کرد , منوع کرد , منع کرد , تحريم کرد , ممانعت کرد , سخت گرفت بر
-
جستوجو در متن
-
منتقدانه
دیکشنری فارسی به عربی
حرج
-
قدغن کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أَحرَجَ (حَرَّجَ) علي
-
منوع کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أَحرَجَ (حَرَّجَ) علي
-
منع کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أَحرَجَ (حَرَّجَ) علي
-
تحریم کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أَحرَجَ (حَرَّجَ) علي
-
ممانعت کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أَحرَجَ (حَرَّجَ) علي
-
سخت گرفت بر
دیکشنری فارسی به عربی
أَحرَجَ (حَرَّجَ) علي
-
بحرانی
دیکشنری فارسی به عربی
حاد , حرج , ملح
-
وخیم
دیکشنری فارسی به عربی
جدي , حرج , زمن , قاتل , مريع
-
sin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گناه، معصیت، خطا، حرج، عیب، عصیان، بزه، فسق، خطا کردن، گناه ورزیدن، معصیت کردن
-
sins
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گناهان، گناه، معصیت، خطا، حرج، عیب، عصیان، بزه، فسق، خطا کردن، گناه ورزیدن، معصیت کردن