کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جِرّ و وا جِرّ کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جر
دیکشنری عربی به فارسی
ازي , کاهنده , مفعول به , مفعول عنه , مفعول منه , صيغه الت , رافع , مربوط به مفعول به يا مفعول عنه
-
جر زدن
دیکشنری فارسی به عربی
احتيال
-
حرف جر
دیکشنری فارسی به عربی
حرف الجر
-
جر ثقیل
دیکشنری فارسی به عربی
مصعد
-
جستوجو در متن
-
pit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گودال، چاله، حفره، چاه، چال، خندق، مغاک، سیاه چال، هسته البالو و گیلاس و غیره، چال دار کردن، به رقابت وا داشتن، هسته میوه را دراوردن، در گود مبارزه قرار دادن
-
argue
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جر و بحث، استدلال کردن، مشاجره کردن، بحی کردن، گفتگو کردن، دلیل اوردن، سر و کله زدن
-
crabbing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرابکاری، خرچنگ کردن، جر زدن، باعی تحریك و عصبانیت شدن
-
crab
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرچنگ، سرطان، ادم ترشرو، خارچنگ، سرزنش کننده، سیب صحرایی، خرچنگ کردن، جر زدن، باعی تحریك و عصبانیت شدن
-
cheats
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقلب ها، فریب، متقلب، گول، ادم متقلب و فریبنده، فریب دهنده، محیل، سیاه بند، طرار، طراری، مکار، فریب دادن، گول زدن، فریفتن، خدعه کردن، جر زدن، مغبون کردن