کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جَل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جل
دیکشنری فارسی به عربی
بطانية
-
اسمان جل
دیکشنری فارسی به عربی
صعلوک
-
باپتو ویا جل پوشاندن
دیکشنری فارسی به عربی
بطانية
-
جستوجو در متن
-
blanket
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پتو، روکش، جل، پوشاندن، با پتو و یا جل پوشاندن
-
بطانية
دیکشنری عربی به فارسی
پتو , جل , روکش , باپتو ويا جل پوشاندن , پوشاندن
-
blanketing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوشش، پوشاندن، با پتو و یا جل پوشاندن
-
blanketed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پودر، پوشاندن، با پتو و یا جل پوشاندن
-
horse blanket
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پتو اسب، پتو یا جل اسب وقاطر
-
tramp
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ولگردی، ولگرد، اواره، اسمان جل، فاحشه، اوارگی، صدای پا، با پا لگد کردن، با صدا راه رفتن، پیادهروی کردن، اوره بودن، ولگردی کردن
-
صعلوک
دیکشنری عربی به فارسی
ولگرد , اسمان جل , خانه بدوش , باصدا راه رفتن , پياده روي کردن , با پا لگد کردن , اوره بودن , ولگردي کردن , اواره , فاحشه , اوارگي , ولگردي , صداي پا
-
tramps
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تارپ ها، ولگرد، ولگردی، اواره، اسمان جل، فاحشه، اوارگی، صدای پا، با پا لگد کردن، با صدا راه رفتن، پیادهروی کردن، اوره بودن، ولگردی کردن