کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوش،جوش و اعراض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
vulcanization
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گرمازدگی، جوش برقی، حرارت زیاد، ولکانیدن، تحت تاثیر حرارت اتشفشانی، جوش اکسیژن لاستیک و فلزات
-
solder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لحیم کاری، لحیم، جوش، وسیله التیام و اتصال، کف شیر، لحیم کردن، جوش دادن، التیام دادن
-
simmering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جوش زدن، بجوش و خروش آمدن، نیم جوش کردن، بجوش آمدن، اهسته جوشیدن
-
simmer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بجوشد، جوش، بجوش و خروش آمدن، نیم جوش کردن، بجوش آمدن، اهسته جوشیدن
-
piligerous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پر جنب و جوش
-
burbles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
burbles، صدای قل قل، قل قل، جوش، بی نظمی، جوش صورت، اشکال، پراکنده گویی، درهم و برهم سخن گفتن
-
burble
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قرمز شدن، صدای قل قل، قل قل، جوش، بی نظمی، جوش صورت، اشکال، پراکنده گویی، درهم و برهم سخن گفتن
-
انفعال
دیکشنری عربی به فارسی
جوش , گاز (نوشيدنيها) , طراوت و شادي
-
حب الشباب
دیکشنری عربی به فارسی
جوش صورت و پوست , غرور جواني
-
acnes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آکنه، غرور جوانی، جوش صورت و پوست
-
make vibrant sounds
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برای تلفن های موبایل پر جنب و جوش
-
plenished
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پر جنب و جوش، پر کردن، با اثاثه انباشتن، تجهیز کردن
-
effervescence
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرخاشگری، طراوت و شادی، جوش، گاز، خروش اب
-
slop basin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حوضه باران، جام پای سماور، تشتک زیر سماور و قهوه جوش
-
simmered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دم کرده، بجوش و خروش آمدن، نیم جوش کردن، بجوش آمدن، اهسته جوشیدن