کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جهیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جهیدن
دیکشنری فارسی به عربی
ربيع
-
واژههای مشابه
-
اینسو وانسو جهیدن
دیکشنری فارسی به عربی
لعوب
-
از روی مانع باپرش اسب جهیدن
دیکشنری فارسی به عربی
قبرة
-
جستوجو در متن
-
springing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بهار، پریدن، لی لی کردن، جهش کردن، جهیدن، قابل ارتجاع بودن، حالت فنری داشتن
-
overshoot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیش از حد، اضافه جهش، از حد خارج شدن، پرت شدن، بالاتر زدن، اضافه جهیدن، خطا کردن
-
sprang
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صعود کرد، پریدن، لی لی کردن، جهش کردن، جهیدن، قابل ارتجاع بودن، حالت فنری داشتن
-
bounding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محدود کردن، هممرز بودن، جهیدن، مجاور بودن، خیز زدن، محدود ساختن
-
overshooting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیش از حد، از حد خارج شدن، پرت شدن، بالاتر زدن، اضافه جهیدن، خطا کردن
-
larking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لرزش، شوخی کردن، چکاوک شکار کردن، دست انداختن، از روی مانع با پرش اسب جهیدن
-
larked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لرزید، شوخی کردن، چکاوک شکار کردن، دست انداختن، از روی مانع با پرش اسب جهیدن
-
overshot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
overshot، از حد خارج شدن، پرت شدن، بالاتر زدن، اضافه جهیدن، خطا کردن
-
overshoots
دیکشنری انگلیسی به فارسی
overshoots، اضافه جهش، از حد خارج شدن، پرت شدن، بالاتر زدن، اضافه جهیدن، خطا کردن
-
flirted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسخره کرد، لاس زدن، عشقبازی کردن، اینسو و انسو جهیدن، طنازی کردن