کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنبیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جنبیدن
دیکشنری فارسی به عربی
تذبذب , مهرج
-
جستوجو در متن
-
wiggle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکان دادن، وول خوردن، لولیدن، جنبیدن
-
wiggling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
wiggling، تکان دادن، وول خوردن، لولیدن، جنبیدن
-
wiggles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لگد زدن، تکان دادن، وول خوردن، لولیدن، جنبیدن
-
wagged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واگن، تکان دادن، جنباندن، تکان خوردن، جنبیدن
-
تذبذب
دیکشنری عربی به فارسی
ارتعاش داشتن , جنبيدن , نوسان کردن , لرزيدن , تکان خوردن
-
wagging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واگن، تکان دادن، جنباندن، تکان خوردن، جنبیدن
-
whiffles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موج سواری، جنبیدن شعله، نا بهنگام وزیدن، سوت زدن
-
vibrated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتعاش، جنبیدن، ارتعاش داشتن، لرزیدن، تموج داشتن، مرتعش کردن، نوسان کردن، تکان خوردن
-
vibrate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتعاش، جنبیدن، ارتعاش داشتن، لرزیدن، تموج داشتن، مرتعش کردن، نوسان کردن، تکان خوردن
-
swaying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوسان، تاب خوردن، در نوسان بودن، سلطهحکومت کردن، متمایل شدن بعقیدهای، این سو و ان سو جنبیدن
-
wag
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واگن، تکان، طفره رو، تکان دادن، جنباندن، تکان خوردن، جنبیدن
-
swayed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غرق شدن، تاب خوردن، در نوسان بودن، سلطهحکومت کردن، متمایل شدن بعقیدهای، این سو و ان سو جنبیدن
-
whiffle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صدای جیغ کشیدن، جنبیدن شعله، نا بهنگام وزیدن، سوت زدن