کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جسته جسته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
glistening
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درخشان، جسته جسته برق زدن، برق زدن، درخشیدن، ساطع شدن
-
glistened
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جالب است، جسته جسته برق زدن، برق زدن، درخشیدن، ساطع شدن
-
glisten
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلعیدن، پرتلالوء، جسته جسته برق زدن، برق زدن، درخشیدن، ساطع شدن
-
relievos
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رفاه، بر جسته کاری
-
notables
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ستاره ها، شخص بر جسته
-
personage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شخصیت، شخص بر جسته، بازیگران داستان
-
browser
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرورگر، کسیکه جسته و گریخته میخواند
-
browsers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرورگرها، کسیکه جسته و گریخته میخواند
-
signalizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیگنالینگ، با علامت ابلاغ کردن، بر جسته کردن
-
signalized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیگنال داده شده است، با علامت ابلاغ کردن، بر جسته کردن
-
signalizes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشان می دهد، با علامت ابلاغ کردن، بر جسته کردن
-
indenting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عقب نشینی، دندانه دار کردن، بر جسته کردن، سفارش دادن
-
signalize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنگ زدن، با علامت ابلاغ کردن، بر جسته کردن
-
fretworks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fretworks، بر جسته کاری، منبت کاری، حاشیه گذاری
-
emboss
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برجسته کردن، مزین کردن، اندودن، پرجلوه ساختن، بر جسته کردن