کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جري
دیکشنری عربی به فارسی
دلير , جسور , متهور , دلير نما , پرطاقت , بادوام
-
جستوجو در متن
-
jarry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جری
-
jerrie
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جری
-
دلیر نما
دیکشنری فارسی به عربی
جري
-
پرطاقت
دیکشنری فارسی به عربی
جري
-
Tom and Jerry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تام و جری
-
jerry-builder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جری سازنده
-
Jerry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جری، المانی
-
Jerry Lee Lewis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جری لی لوئیس
-
دلیر
دیکشنری فارسی به عربی
جري , جريي , شجاع , مغامر
-
متهور
دیکشنری فارسی به عربی
تجاسر , جري , جريء , جريي , کومة
-
jerry-building
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جری ساختن، بنا سازی کردن، سرهم بندی کردن، با مصالح ارزان ساختمان کردن
-
jerry-built
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جری ساخته شده است، سر هم بندی شده، ارزان بنا شده، با بی دقتی روی هم سوار شده
-
بادوام
دیکشنری فارسی به عربی
جري , ديمومة , شجرة دائمة الخضرة , قابل للتحمل , قاسي