کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جابجا شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جابجا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اخلع , ارفع , انقل , قوقع
-
جابجا شونده
دیکشنری فارسی به عربی
مهاجر
-
خاکریز یاتپه شنی ساحل که بادانها را جابجا میکند
دیکشنری فارسی به عربی
کثيب
-
جستوجو در متن
-
transposable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل انتقال است، قابل جابجا شدن، جابجا شدنی
-
supplanted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جایگزین شد، از ریشه کندن، جای چیزی را گرفتن، جابجا شدن، جابجا کردن، تعویض کردن
-
supplanting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جایگزین کردن، از ریشه کندن، جای چیزی را گرفتن، جابجا شدن، جابجا کردن، تعویض کردن
-
supplants
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جایگزین کردن، از ریشه کندن، جای چیزی را گرفتن، جابجا شدن، جابجا کردن، تعویض کردن
-
supplant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جایگزین کردن، از ریشه کندن، جای چیزی را گرفتن، جابجا شدن، جابجا کردن، تعویض کردن
-
displacing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جابجایی، جابجا کردن، تبعید کردن، جانشین شدن، جای چیزی را عوض کردن
-
displace
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جایگزین، جابجا کردن، تبعید کردن، جانشین شدن، جای چیزی را عوض کردن
-
displaced
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آواره، جابجا کردن، تبعید کردن، جانشین شدن، جای چیزی را عوض کردن
-
revulsion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنفر شدید، ردع، جابجا شدن درد، تغییر ناگهانی، انحراف درد، جابجا ساختن درد
-
displaces
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جابجایی می کند، جابجا کردن، تبعید کردن، جانشین شدن، جای چیزی را عوض کردن
-
unhorsed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی رحم، جابجا کردن، از اسب افتادن یا پیاده شدن، از جای خود تکان دادن