کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تنور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تنور
دیکشنری فارسی به عربی
فرن
-
جستوجو در متن
-
strawboard
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنور
-
tenour
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنور
-
tenore
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنور
-
tenorist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنور
-
tenor saxophonist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنور ساکسوفونیست
-
tenor drum
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنور طبل
-
tenor clef
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلید تنور
-
oven
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فر، اجاق، کوره، تنور، بخاری
-
ovens
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوره ها، فر، اجاق، کوره، تنور، بخاری
-
basset horn
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باسنت شاخ، قرهنی دارای صدای تنور
-
furnaces
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوره ها، کوره، تنور، دیگ، تون حمام و غیره، پاتیل، بوته آزمایش، مشتعل کردن، گرم کردن
-
furnace
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوره، تنور، دیگ، تون حمام و غیره، پاتیل، بوته آزمایش، مشتعل کردن، گرم کردن
-
فرن
دیکشنری عربی به فارسی
کوره , تنور , تون حمام و غيره , ديگ , پاتيل , بوته ازمايش , گرم کردن , مشتعل کردن , کوره اي که اشغال يا لا شه مرده در ان سوزانده و خاکستر ميشود , اجاق , درکوره پختن