کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تناسخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
reincarnations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تناسخ، تناسخ در جسم تازه، حلول، تجدید تجسم
-
reincarnation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تناسخ، تناسخ در جسم تازه، حلول، تجدید تجسم
-
intrenchment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تناسخ
-
transmigrated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرستاده شده، فرا کوچ کردن، کوچ دادن، تناسخ کردن
-
transmigrates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مهاجرت می کند، فرا کوچ کردن، کوچ دادن، تناسخ کردن
-
transmigrators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مهاجران، فراکوچگر، نقل مکان کننده، تناسخ کننده
-
transmigrate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مهاجرت کن، فرا کوچ کردن، کوچ دادن، تناسخ کردن
-
transmogrification
دیکشنری انگلیسی به فارسی
transmogrification، تناسخ، دگرگون سازی، تغییر شکل، تحول
-
transmigratory
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مهاجرت، فراکوچ کننده، مهاجرتی، مربوط به تناسخ، تناسخی
-
transmogrifications
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Transmogrifications، تناسخ، دگرگون سازی، تغییر شکل، تحول
-
transmigrator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترانس مهاجر، فراکوچگر، نقل مکان کننده، تناسخ کننده