کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلقیح کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تلقیح کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تلقح , لقح
-
واژههای مشابه
-
تلقيح
دیکشنری عربی به فارسی
مصونيت دادن , تلقيح , مايه کوبي
-
برضد بیماری تلقیح شدن
دیکشنری فارسی به عربی
لقح
-
مقاوم دربرابر مرض بر اثر تلقیح واکسن
دیکشنری فارسی به عربی
منيع
-
جستوجو در متن
-
inseminated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلقیح، تلقیح کردن، باردار کردن، ابستن کردن، پاشیدن، کاشتن، افشاندن
-
inseminating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلقیح، تلقیح کردن، باردار کردن، ابستن کردن، پاشیدن، کاشتن، افشاندن
-
inseminate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلقیح، تلقیح کردن، باردار کردن، ابستن کردن، پاشیدن، کاشتن، افشاندن
-
inoculated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلقیح، تلقیح کردن، مایه کوبی کردن، اغشتن
-
inoculate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلقیح، تلقیح کردن، مایه کوبی کردن، اغشتن
-
inoculating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلقیح، تلقیح کردن، مایه کوبی کردن، اغشتن
-
embitter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلقیح، تلخ کردن، بدتر کردن، ناگوار کردن
-
تلقح
دیکشنری عربی به فارسی
تلقيح کردن , مايه کوبي کردن , اغشتن
-
لقح
دیکشنری عربی به فارسی
مصونيت دار کردن , پاشيدن , کاشتن , افشاندن , تلقيح کردن , ابستن کردن , باردار کردن , واکسن زدن به , برضد بيماري تلقيح شدن