کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلاش کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تلاش کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اِجتهادٌ
-
واژههای مشابه
-
تلاش بیحاصل
دیکشنری فارسی به عربی
الجهود اليائسة
-
جستوجو در متن
-
endeavoured
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلاش کرد، تلاش کردن، کوشیدن، سعی کردن، سر و دست شکسن
-
attempted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلاش، جستجو کردن، کوشش کردن، قصد کردن، مبادرت کردن به، تقلا کردن
-
attempting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلاش، جستجو کردن، کوشش کردن، قصد کردن، مبادرت کردن به، تقلا کردن
-
questing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلاش کردن، جستجو کردن
-
try
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلاش كردن، امتحان، کوشش، ازمایش، ازمون، سعی کردن، تلاش کردن، کوشش کردن، کوشیدن، تجربه کردن، محک کردن، ازمودن، محاکمه کردن، جدا کردن، سر و دست شکسن
-
tries
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلاش می کند، امتحان، کوشش، ازمایش، ازمون، سعی کردن، تلاش کردن، کوشش کردن، کوشیدن، تجربه کردن، محک کردن، ازمودن، محاکمه کردن، جدا کردن، سر و دست شکسن
-
endeavour
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلاش کن، تلاش، کوشش، سعی، جد و جهد، مجاهدت، سعی بلیغ، تلاش کردن، کوشیدن، سعی کردن، سر و دست شکسن
-
endeavors
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلاش می کند، تلاش، کوشش، سعی، جد و جهد، مجاهدت، سعی بلیغ، تلاش کردن، کوشیدن، سعی کردن، سر و دست شکسن
-
endeavor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلاش کن، تلاش، کوشش، سعی، جد و جهد، مجاهدت، سعی بلیغ، تلاش کردن، کوشیدن، سعی کردن، سر و دست شکسن
-
اِجتهادٌ
دیکشنری عربی به فارسی
تلاش کردن , کوشيدن , قضاوت کردن , رأي دادگاه , سعي کردن
-
attempts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلاش ها، قصد، کوشش، جستجو کردن، کوشش کردن، قصد کردن، مبادرت کردن به، تقلا کردن