کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تف کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تف انداختن
دیکشنری فارسی به عربی
بصاق
-
جستوجو در متن
-
spit up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تف کردن
-
splutters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکسته، اهن و تلپ کردن، اخ تف کردن، ترشح کردن
-
spluttering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لرزیدن، اهن و تلپ کردن، اخ تف کردن، ترشح کردن
-
spitting image
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تف کردن تصویر
-
splutter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقلا کردن، ترشح، صدای چلپ و چلوپ زیاد، اهن و تلپ کردن، اخ تف کردن، ترشح کردن
-
spat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تف، تف کرد، مرافعه، حلزون خوراکی خیلی کوچک، بچهحلزون، کشمکش کردن
-
بصاق
دیکشنری عربی به فارسی
سيخ کباب , شمشير , دشنه , بسيخ کشيدن , سوراخ کردن , تف انداختن , اب دهان پرتاب کردن , تف , اب دهان , خدو , بزاق , بيرون پراندن
-
spitted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دروغ گفتن، اب دهان پرتاب کردن، تف انداختن، به سیخ کشیدن، بسیخ کشیدن، بیرون پراندن
-
spit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تف انداختن، تف، سیخ، بزاق، شمشیر، میله، رطوبت، سیخ کباب، دشنه، اب دهان، خدو، اب دهان پرتاب کردن، به سیخ کشیدن، بسیخ کشیدن، بیرون پراندن
-
sputtered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لکه دار، با خشم ادا کردن، با خشم سخن گفتن، تف پراندن، بیرون انداختن، تند و مغشوش سخن گفتن