کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تخم مرغی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
روی تخم نشستن (مرغ)
دیکشنری فارسی به عربی
فتحة
-
محل تخم ریزی ماهی
دیکشنری فارسی به عربی
مفقس
-
خوابیدن روی تخم
دیکشنری فارسی به عربی
احتضان
-
تخم ریزی کردن (حیوانات دریایی)
دیکشنری فارسی به عربی
بيضة
-
لقاح تخم وشروع رشد جنین
دیکشنری فارسی به عربی
مفهوم
-
اب پز کردن (تخم مرغ با پوست)
دیکشنری فارسی به عربی
اسلق
-
وابسته بدوران رشد تخم یا نطفه
دیکشنری فارسی به عربی
حمل
-
محل تخم گذاری (مرغ یا ماهی)
دیکشنری فارسی به عربی
مفقس
-
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند
دیکشنری فارسی به عربی
ذرية
-
ایجاد شده بر اثر تخم کشی از موجودات هم تیره
دیکشنری فارسی به عربی
طبيعي
-
نان شیرینی مرکب از شکر و زرده تخم مرغ و بادام
دیکشنری فارسی به عربی
حلوي
-
جستوجو در متن
-
ovoid
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخم مرغی، تخم مرغی شکل، جسم تخم مرغی
-
oviparousness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخم مرغی
-
ovivorous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخم مرغی
-
leavenous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخم مرغی