کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تخمک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ovulated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخمک گذاری شده است، تخمک دادن، تخمک گذاردن، تولید اوول کردن
-
ovulating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخمک گذاری، تخمک دادن، تخمک گذاردن، تولید اوول کردن
-
ovulate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخمک گذاری، تخمک دادن، تخمک گذاردن، تولید اوول کردن
-
ovulates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخم چپ، تخمک دادن، تخمک گذاردن، تولید اوول کردن
-
ovocyte
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخمک گذاری
-
oocytes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخمک ها
-
fecundatory
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخمک گذاری
-
ovulations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخمک گذاری
-
ovulatory
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخمک گذاری
-
ovarin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخمک گذاری
-
ovification
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخمک گذاری
-
oocyte
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخمک گذاری
-
ovariotomize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخمک گذاری
-
ovology
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخمک گذاری
-
ovarium
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخمک گذاری