کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تار
دیکشنری فارسی به عربی
حبل , خافت , سديمي , شعيرة , غامض , ليف
-
واژههای مشابه
-
نوعی تار
دیکشنری فارسی به عربی
بانجو
-
تار وپود
دیکشنری فارسی به عربی
وتر
-
تار (در مقابل پود)
دیکشنری فارسی به عربی
اعوجاج
-
جستوجو در متن
-
taar
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تار
-
blurry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تار
-
webby
دیکشنری انگلیسی به فارسی
webby، وابسته به تار، تنیدنی، پر از تار عنکبوت و غیره
-
webs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شبکه ها، تار، تار عنکبوت، تنیده، بافت یا نسج، بافته، تنیدن
-
web
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وب، تار، تار عنکبوت، تنیده، بافت یا نسج، بافته، تنیدن
-
spider's web
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تار عنکبوت
-
thymetic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تار مویی
-
pine tar
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تار کاج
-
spiderweb
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تار عنکبوت