کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تابع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تابع
دیکشنری عربی به فارسی
بهم چسبيده , تابع , پيرو , هواخواه , طرفدار , وابسته , موکول , نامستقل , شاگرد , مريد , حواري , دنبالگر , پست , نا مرغوب , پايين رتبه , فرعي , درجه دوم , مهر , نشان , نقش , باسمه , چاپ , تمبر , جنس , نوع , پابزمين کوبيدن , مهر زدن , نشان دار کردن , ک...
-
تابع
دیکشنری فارسی به عربی
تابع , حادثة , رافد , صفة , مطيع , مواطن , وظيفة
-
واژههای مشابه
-
تابع وصول
دیکشنری فارسی به عربی
موافقة
-
تابع (فعل ماض)
دیکشنری عربی به فارسی
تعقيب کردن , تعاقب کردن , تحت تعقيب قانوني قرار دادن , دنبال کردن , اتخاذکردن , پيگيري کردن , پيگرد کردن
-
تابع خود کردن
دیکشنری فارسی به عربی
احکم
-
جستوجو در متن
-
threshold function
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابع آستانه، تابع استانهای
-
subordinated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابع، تابع قرار دادن، زیردست یا مطیع کردن
-
subordinating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابع، تابع قرار دادن، زیردست یا مطیع کردن
-
suffragans
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فورچون، تابع، دستیار، تابع منطقه یا قسمت دیگری
-
prefunction
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش تابع
-
tythe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابع
-
ensaffron
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابع
-
a function
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یک تابع