کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیل
دیکشنری فارسی به عربی
مجرف , مجرفة
-
واژههای مشابه
-
کج بیل
دیکشنری فارسی به عربی
بطاطة , مجرفة , معزقة
-
بیل زدن
دیکشنری فارسی به عربی
ماجور , مجرف , مجرفة
-
کج بیل زدن
دیکشنری فارسی به عربی
معزقة
-
با بیل کندن
دیکشنری فارسی به عربی
مجرف , مجرفة
-
شکافی که بر اثر بیل زدن یا شخم زده ایجاد میشود
دیکشنری فارسی به عربی
ماجور
-
جستوجو در متن
-
spading
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسپادینگ، بیل زدن، با بیل برگرداندن، با بیل کندن
-
spaded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسپادز، بیل زدن، با بیل برگرداندن، با بیل کندن
-
spades
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیک ها، بیل، بیلچه، خال دل سیاه، خال پیک، بیل زدن، با بیل برگرداندن، با بیل کندن
-
مجرفة
دیکشنری عربی به فارسی
خاک انداز , بيل , پارو , کج بيل , بيلچه , بيل زدن , با بيل کندن , انداختن
-
spade
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاله، بیل، بیلچه، خال دل سیاه، خال پیک، بیل زدن، با بیل برگرداندن، با بیل کندن
-
shovel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیل، پارو، بیلچه، خاک انداز، کج بیل، بیل زدن، با بیل کندن، انداختن
-
shovels
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیل، پارو، بیلچه، خاک انداز، کج بیل، بیل زدن، با بیل کندن، انداختن