کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیضة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بيضة
دیکشنری عربی به فارسی
تخم ماهي , اشپل , بذر , جرم , تخم ريزي کردن (حيوانات دريايي) , توليد مثل کردن
-
بیضه
دیکشنری فارسی به عربی
خصية
-
جستوجو در متن
-
testiculate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیضه، خایهای، خایه دار، بیضه مانند
-
scrotums
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکروتوم ها، کیسه بیضه، پوست بیضه
-
testicles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیضه ها، بیضه، خصیه، خایه، تخم
-
scrota
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکروتا، کیسه بیضه، پوست بیضه
-
biddulphia
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیضه
-
dysacousis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیضه
-
besague
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیضه
-
biliousness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیضه
-
indigoids
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیضه ها
-
excrementous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیضه
-
myophorous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیضه
-
angustiseptate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیضه