کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیحس یا کرخت کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیحس یا کرخت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
خدران
-
جستوجو در متن
-
خدران
دیکشنری عربی به فارسی
کرخ , بيحس , کرخت , بيحس يا کرخت کردن , خوابيده , سست , بيحال , بي حس
-
numb
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی حس، بیحس یا کرخت کردن، کرخت
-
numbed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خفه شو، بیحس یا کرخت کردن
-
etherizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتریش کردن، با اتر مخلوط کردن، با اتر ترکیب کردن، با اتر بیهوش کردن، کرخت کردن، بی هوش کردن
-
etherized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتریت شده، با اتر مخلوط کردن، با اتر ترکیب کردن، با اتر بیهوش کردن، کرخت کردن، بی هوش کردن
-
etherizes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتریز می شود، با اتر مخلوط کردن، با اتر ترکیب کردن، با اتر بیهوش کردن، کرخت کردن، بی هوش کردن
-
lay-up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لخت کردن، انبار یا جمع کردن، دچار تاخیر کردن یا شدن
-
pontificate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبرئه، امامت، دوره یا مقام اسقفی یا پاپی یا کهانت، رسالت کردن، اسقفی کردن، فضل فروشی کردن
-
croak
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کبریت کردن، صدای کلاغ، صدای غوک یا وزغ، غارغار کردن، چون غوک یا قورباغه صدا کردن
-
lay up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گذاشتن، انبار یا جمع کردن، دچار تاخیر کردن یا شدن
-
soughs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرد کردن، صدای زمزمه یا آه، زمزمه یا خش خش کردن
-
laid up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گذاشتم، انبار یا جمع کردن، دچار تاخیر کردن یا شدن
-
embanked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کجایی، خاک ریزی کردن، بلندی یا پشته ساختن، با خاک یا سنگ محصور کردن