کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بنیان کن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بنیان گذار
دیکشنری فارسی به عربی
موسس
-
جستوجو در متن
-
radicles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریشه کن، ریشه چه، ریشه کوچک، اصل ریشه، سرریشه، بنیان
-
roots
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریشه ها، ریشه، پایه، اصل، عنصر، بنیاد، بنیان، بن، فرزند، اساس، اصول، بنه، سر چشمه، زمینه، ریشه کن کردن، داد زدن، از عددی ریشه گرفتن، ریشه دار کردن، پوزه بخاک مالیدن
-
root
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریشه، پایه، اصل، عنصر، بنیاد، بنیان، بن، فرزند، اساس، اصول، بنه، سر چشمه، زمینه، ریشه کن کردن، داد زدن، از عددی ریشه گرفتن، ریشه دار کردن، پوزه بخاک مالیدن
-
جزر
دیکشنری عربی به فارسی
هويج , زردک , زردک مانند , موي قرمز , جزر , فروکش , فرونشيني , زوال , فروکش کردن , افول کردن , ريشه , بن , اصل , اصول , بنياد , بنيان , پايه , اساس , سرچشمه , زمينه , ريشه کن کردن , داد زدن , غريدن , از عددي ريشه گرفتن , ريشه دار کردن