کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بنگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بنگاه
دیکشنری فارسی به عربی
عمل , کدمة , معهد , موسسة
-
واژههای مشابه
-
بنگاه رهنی
دیکشنری فارسی به عربی
مرتهن
-
در موسسه یا بنگاه قرار دادن
دیکشنری فارسی به عربی
اسس
-
جستوجو در متن
-
corporation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شرکت، شرکت سهامی، بنگاه
-
haciendas
دیکشنری انگلیسی به فارسی
haciendas، ملک، بنگاه کشاورزی یا معدن و مانند ان
-
مرتهن
دیکشنری عربی به فارسی
مرتهن , گروگير , بنگاه رهني , وام ده
-
hacienda
دیکشنری انگلیسی به فارسی
hacienda، ملک، بنگاه کشاورزی یا معدن و مانند ان
-
pawnshop
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گشت و گذار، موسسه رهنی، بنگاه رهنی
-
pawnbroker
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لنگ بازرگان، مرتهن، بنگاه رهنی، گروگیر، وامده
-
rectorate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرپرست، ریاست بنگاه مذهبی، مقام ریاست دانشکده یا اموزشگاه
-
rectorates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازرسان، ریاست بنگاه مذهبی، مقام ریاست دانشکده یا اموزشگاه
-
business
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کسب و کار، تجارت، حرفه، بنگاه، کار و کسب، کاسبی، داد و ستد، سوداگری
-
institutionalize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نهادینه کردن، رسمی کردن، در بیمارستان بستری کردن، تبدیل به موسسه کردن، در موسسه یا بنگاه قرار دادن