کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بساط کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
فرش کردن
دیکشنری فارسی به عربی
بساط , مهد
-
عداد
دیکشنری عربی به فارسی
پيشخوان , بساط , شمارنده , ضربت متقابل , درجهت مخالف , در روبرو , معکوس , بالعکس , مقابله کردن , تلا في کردن , جواب دادن , معامله بمثل کردن با
-
counter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشخوان، شمارنده، باجه، بساط، ضربت متقابل، ژتن، ژتون، تلافی کردن، جواب دادن، بالعکس، در جهت مخالف، در روبرو
-
موقف
دیکشنری عربی به فارسی
گرايش , حالت , هيلت , طرز برخورد , روش و رفتار , ماندگاه , توقفگاه بي سقف (براي توقف وساءط نقليه) , ايستادن , تحمل کردن , موضع , دکه , بساط
-
stands
دیکشنری انگلیسی به فارسی
می ایستد، پایه، موضع، ایستگاه، مقام، توقف، دکه، وضع، سه پایه، ایست، توقفگاه، بساط، شهرت، میز کوچک، دکه دکان، جایگاه گواه در دادگاه، سکوب تماشاچیان مسابقات، ایستادن، بودن، ماندن، تحمل کردن، قرار گرفتن، ایست کردن، توقف کردن، راست شدن، واقع بودن، واداشت...
-
کشک
دیکشنری عربی به فارسی
اطاقک , پاسگاه يادکه موقتي , غرفه , جاي ويژه , مشتق از< کوشک فارسي > کلا ه فرنگي , خانه تابستاني , دکه , جاي ايستادن اسب در طويله , اخور , دکه چوبي کوچک , بساط , صندلي , لژ , جايگاه ويژه , به اخور بستن , از حرکت بازداشتن , ماندن , ممانعت کردن , قصور ...