کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بریان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بریان
دیکشنری فارسی به عربی
شواء
-
واژههای مشابه
-
بریان کردن
دیکشنری فارسی به عربی
شواء , شواية
-
بریان شدن
دیکشنری فارسی به عربی
شواية
-
جستوجو در متن
-
grilling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کباب کردن، بریان کردن، پختن، بریان شدن، روی سیخ یا انبر کباب کردن
-
barbecuing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کباب کردن، بریان کردن
-
barbecues
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کباب کردن، کباب، بریانی، بریان کردن
-
شواء
دیکشنری عربی به فارسی
برياني , کباب , بريان کردن , کباب کردن , بريان , سرخ کردن (روي اتش) , سوختن , داد وبيداد , برشته شدن , برشتن
-
grills
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوره ها، سیخ، گوشت کباب کن، سیخ شبکه ای، بریان کردن، پختن، بریان شدن، روی سیخ یا انبر کباب کردن
-
grill
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوره، سیخ، گوشت کباب کن، سیخ شبکه ای، بریان کردن، پختن، بریان شدن، روی سیخ یا انبر کباب کردن
-
barbecue
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باربیکیو، کباب، بریانی، کباب کردن، بریان کردن
-
briar
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بریان، گل حاج ترخانی، گل رشتی
-
toparch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاراگراف، برشته کردن، بریان کردن، نیم سوز کردن، خشک شدن، تفتیدن، افتاب سوخته کردن
-
club steak
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استیک باشگاه، قسمتی از گوشت ران گاو، گوشت گاو بریان شده