کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برپا شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
برپا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ارض
-
برپا کننده
دیکشنری فارسی به عربی
موسس
-
خیمه برپا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
عسکر
-
جستوجو در متن
-
موسس
دیکشنری عربی به فارسی
از پا افتادن , لنگ شدن , فرو ريختن , غرق کردن (کشتي) , فرورفتن , برپا کننده , موسس , بنيان گذار , ريخته گر , قالبگير
-
founder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موسس، بنیان گذار، بانی، برپا کننده، ریخته گر، قالب گیر، از پا افتادن، لنگ شدن، فرو ریختن، خیط و پیت شدن، خیط و پیت کردن، سر خوردن، فرو رفتن، فرو نشستن
-
founders
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بنیانگذاران، موسس، بنیان گذار، بانی، برپا کننده، ریخته گر، قالب گیر، از پا افتادن، لنگ شدن، فرو ریختن، خیط و پیت شدن، خیط و پیت کردن، سر خوردن، فرو رفتن، فرو نشستن
-
ارض
دیکشنری عربی به فارسی
خاک , زمين , سطح زمين , کره زمين , دنياي فاني , سکنه زمين , با خاک پوشاندن , ميدان , زمينه , کف دريا , اساس , پايه , بنا کردن , برپا کردن , بگل نشاندن , اصول نخستين را ياد دادن(به) , فرودامدن , بزمين نشستن , اساسي , زمان ماضي فعلدنءرگ , خشکي , سرزمين...