کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برجستگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برجستگی
دیکشنری فارسی به عربی
اشعر بالارتياح , انتفاخ , رييس
-
واژههای مشابه
-
دارای برجستگی
دیکشنری فارسی به عربی
متسيد
-
جستوجو در متن
-
topgallant mast
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برجستگی بالا
-
nesses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناسا، برجستگی، دماغه
-
stick up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چسبیده، سربرافراشتن، برجستگی داشتن، گستاخ
-
notability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل توجه بودن، شهرت، اهمیت، برجستگی
-
notabilities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عدم توانایی، شهرت، اهمیت، برجستگی
-
outstand
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی نظیر، بیشتر ایستادن، بیشتر تحمل کردن، برجستگی داشتن، عازم دریا شدن
-
outstands
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشی می گیرد، بیشتر ایستادن، بیشتر تحمل کردن، برجستگی داشتن، عازم دریا شدن
-
contour line
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خط کانتور، منحنی تراز، خط برجستگی زمین
-
tuberculation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سل ریوی، ابتلاء بمرض سل، برجستگی یازگیل
-
متسيد
دیکشنری عربی به فارسی
داراي برجستگي , متمايل به رياست مابي , ارباب منش
-
knob
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستگیره، دکمه، دسته، قبه، برجستگی، گره، بر امدگی