کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
براه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سر براه
دیکشنری فارسی به عربی
سلس
-
براه انداختن
دیکشنری فارسی به عربی
افتتح
-
چشم براه بودن
دیکشنری فارسی به عربی
انتظار
-
کودک تازه براه افتاده
دیکشنری فارسی به عربی
طفل
-
براه جدیدی رفتن
دیکشنری فارسی به عربی
فرع
-
جستوجو در متن
-
arranged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرتب شده اند، مرتب، منظم، سر براه
-
افتتح
دیکشنری عربی به فارسی
گشودن , افتتاح کردن , بر پا کردن , براه انداختن , داير کردن , اغاز کردن
-
سلس
دیکشنری عربی به فارسی
رام , سر براه , تعليم بردار , مطيع
-
toddle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کودک نو پا، کودک تازه براه افتاده، تاتی، تاتی کردن
-
wait
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صبر کن، صبر کردن، انتظار کشیدن، منتظر شدن، پیشخدمتی کردن، چشم براه بودن
-
inaugurates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افتتاح می شود، گشودن، افتتاح کردن، بر پا کردن، براه انداختن، دایر کردن، اغاز کردن
-
انتظار
دیکشنری عربی به فارسی
صبر کردن , چشم براه بودن , منتظر شدن , انتظار کشيدن , معطل شدن , پيشخدمتي کردن
-
docile
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مطیع، رام، سر براه، سربزیر، تعلیم بردار، رام شدنی
-
waited
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منتظر، صبر کردن، انتظار کشیدن، منتظر شدن، پیشخدمتی کردن، چشم براه بودن