کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بدرفتاری کردن نسبت به پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بدرفتاری کردن نسبت به
دیکشنری فارسی به عربی
اساءة
-
واژههای مشابه
-
بدرفتارى
دیکشنری فارسی به عربی
إساءة المعاملة
-
جستوجو در متن
-
اساءة
دیکشنری عربی به فارسی
بد بکار بردن , بد استعمال کردن , سو استفاده کردن از , ضايع کردن , بدرفتاري کردن نسبت به , تجاوز به حقوق کسي کردن , به زني تجاوز کردن , ننگين کردن
-
abusing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوء استفاده، فحش دادن، بد بکار بردن، بد استعمال کردن، سو استفاده کردن از، بدرفتاری کردن نسبت به، به زنی تجاوز کردن، ننگین کردن، بدگویی کردن، پرخاش کردن، خوار کردن، خفت دادن، بدزبانی کردن، توهین کردن به، تجاوز به حقوق کسی کردن
-
abuses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوء استفاده، توهین، سوء استعمال، فحش، خفت، پرخاش، تهمت، بد زبانی، بد دهانی، خواری، سب، فحش دادن، بد بکار بردن، بد استعمال کردن، سو استفاده کردن از، بدرفتاری کردن نسبت به، به زنی تجاوز کردن، ننگین کردن، بدگویی کردن، پرخاش کردن، خوار کردن، خفت دادن، بد...
-
ترک دعوا کردن نسبت به
دیکشنری فارسی به عربی
انکر
-
prorate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروتئین، سرشکن کردن، به نسبت تقسیم کردن
-
prorates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروتئین ها، سرشکن کردن، به نسبت تقسیم کردن
-
prorating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشروب خوردن، سرشکن کردن، به نسبت تقسیم کردن
-
attributed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نسبت داده، نسبت دادن، حمل کردن
-
disclaimed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رد شد، انکار کردن، رد کردن، قبول نکردن، منکر ادعایی شدن، از خود سلب کردن، ترک دعوا کردن نسبت به
-
disclaims
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخالفت می کند، انکار کردن، رد کردن، قبول نکردن، منکر ادعایی شدن، از خود سلب کردن، ترک دعوا کردن نسبت به
-
disclaim
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سلب مسئولیت، انکار کردن، رد کردن، قبول نکردن، منکر ادعایی شدن، از خود سلب کردن، ترک دعوا کردن نسبت به